رابرت داوینسن قهرمان مشهور گلف وقتی در یک مسابقه قهرمان شد، زنی بهسوی او دوید و گفت: بچه مریضی دارم و به من کمک کن وگرنه بچهام میمیرد. رابرت بلافاصله همه پولی رو که برنده شده بود به آن زن داد. هفته بعد یکی از مقامات ورزش گلف با رابرت تماس گرفت و به او گفت خبر بدی برایت دارم آن زن کلاه بردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچه مریض داشته باشد رابرت داوینسن در پاسخ گفت خدارو شکر که هیچ بچهای مریض نبوده که در حال مرگ باشه این که خیلی خبر خوبیه. چقدر دنیا را زیبا میکنند انسانهایی که بیهیچ توقعی مهربانند.
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه و رمان ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
قهرمان گلف ,
بچه مریض ,